۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

ی ا د

يك رويا بود...
وقتي خواب دورترين نزديكي رو مي ديدم...
يك حوض پر از اب...
يك تصوير خاك خورده قديمي...
يك اشناي غريبه...
كه قلبم در دستش بود...
من سرد بودم...
اما دوستش داشتم...
دور بوديم... اما جدايي معنايي نداشت...
رويا بوديم...
يك خواب زيبا..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر