۱۳۹۳ مرداد ۵, یکشنبه

{**..}

هیچ راه گریزی نیست ..
 سرمای روزمره گی دلتنگی ، قلبامون رو بی نفس کرده است ..
 دیگه نه تابستونا گرمه ، نه زمستونا سرده ..
   من و یک مشت ادمایی که دوستشون دارم اما دستم بهشون نمیرسه..
 من و یک مشت عکس از همون ادما ..
 من و یک مشت دیدار مجازی بی اغوش واقعی ..
   من و سردی این حس توخالی ..
من و یک دلی که تنگ تر از همیشه است ..
  من و بی نهایت نگاه های نااشنا ..
سخته ..
   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر